گیلان، استانی با پیشینه غنی در صنایع سنتی مانند چایکاری، نساجی، صنایع دستی و کشاورزی، سالهاست به دنبال احیای اقتصاد منطقه با بهرهگیری از فناوریهای نوین است. در این مسیر، شرکتهای دانشبنیان به عنوان نمادی از نوآوری و توسعه پایدار معرفی شدهاند که میتوانند این صنایع قدیمی را به روز کنند و گرههای سنتی اقتصاد استان را باز کنند. اما آیا واقعاً شرکتهای دانشبنیان توانستهاند این نقش تحولآفرین را در گیلان ایفا کنند یا اینکه این صرفاً شعاری تبلیغاتی بیش نیست؟
شرکتهای دانشبنیان معمولاً با وعده توسعه محصولات نوآورانه، بهبود فرآیندهای تولید و افزایش بهرهوری به صحنه میآیند. در گیلان، برخی از این شرکتها سعی کردهاند با توسعه فناوریهای نوین، به خصوص در حوزههای کشاورزی هوشمند، تولید بستهبندی مدرن و بهینهسازی فرآیندهای نساجی، قدمهایی بردارند. این حرکتها، در نگاه اول، نویدبخش تغییراتی بنیادین است؛ اما هنگامی که به عمق ماجرا نگاه میکنیم، مواردی از فاصله میان این وعدهها با واقعیت مشاهده میشود.
یکی از بزرگترین مشکلات، عدم تطابق واقعی فناوریهای معرفی شده توسط شرکتهای دانشبنیان با نیازهای صنایع سنتی و زیرساختهای محلی است. صنایع سنتی گیلان، مانند چای و نساجی، علاوه بر تجهیزات، به مهارت و تجربه نیروی انسانی وابستهاند که به سادگی قابل جایگزینی نیست. در این شرایط، فناوریهایی که اغلب در آزمایشگاهها توسعه یافتهاند، در محیط واقعی تولید به سختی جای خود را پیدا میکنند.
علاوه بر این، حمایتهای دولتی و مدیریتی که باید به عنوان کاتالیزور این تحول عمل کنند، یا ناکافیاند یا به شکل مناسبی توزیع نشدهاند. بسیاری از شرکتهای دانشبنیان به دلیل محدودیتهای مالی، نبود بازار مناسب و عدم آشنایی با ساختارهای صنایع سنتی، در نیمه راه متوقف شدهاند.
صنعت سنتی گیلان در برابر فناوریهای نوین: مقاومت یا همزیستی؟
مسئله دیگر، نوع مواجهه صنایع سنتی با نوآوری است. برخی از تولیدکنندگان سنتی به دلیل عادات دیرینه و نگرانی از ریسکهای ناشناخته، تمایلی به پذیرش فناوریهای جدید ندارند. این مقاومت فرهنگی و ساختاری، یک سد بزرگ در برابر تغییر محسوب میشود و حتی گاهی به عنوان بهانهای برای عدم بهرهبرداری از فرصتهای فناورانه مطرح میشود.
از سوی دیگر، برخی شرکتهای دانشبنیان، به جای سازگاری با شرایط بومی و نیازهای واقعی بازار گیلان، فناوریهایی را ارائه میدهند که صرفاً در سطح تئوری جذاب است و در عمل قابل اجرا نیست.
با وجود تمام چالشها، نمیتوان نقش شرکتهای دانشبنیان را در تحول صنایع سنتی گیلان نادیده گرفت. هرچند این تحول هنوز در ابتدای راه است و بیش از شعار، نیازمند اقدام عملی، برنامهریزی منسجم و همکاری میان بخشهای مختلف است. اگر این سه عامل به درستی شکل بگیرند، آیندهای امیدوارکننده برای صنایع سنتی گیلان رقم خواهد خورد که در آن فناوری و سنت دست در دست هم، توسعه پایدار را رقم میزنند.
اما تا آن زمان، بهتر است که هم مسئولان و هم فعالان صنایع و فناوری، با نگاهی واقعبینانه و انتقادی، از شعارهای تبلیغاتی فاصله بگیرند و به سمت عملگرایی و ایجاد بسترهای واقعی تحول گام بردارند.











