مدیر کل کمیته امداد استان گیلان در دیدار با اعضای شورا و شهردار رشت با بیان اینکه ماهانه حدود ۱۷۰ میلیارد تومان مستمری به مددجویان پرداخت می شود به جایگاه چهارم استان از لحاظ تعداد مدد جو در کل کشور اشاره کرد .
اگر چه ارائه این آمار از لحاظ خدمت رسانی به مدد جویان از یک منظر می تواند مورد توجه و تقدیر قرار گیرد اما روی تلخ و گزنده ماجرا ، تعداد بالای مدد جویان گیلان در آمار کشوری است .
به راستی چرا باید استانی به ظرفیتهای گیلان تا این حد از در صد بالای مدد جو که می تواند به عنوان یک شاخص و نشان فقر در نظر گرفته شد برخوردار بوده و در رتبه چهارم کشوری بایستد ؟
نقش مدیریت و نقص مدیریت که به عنوان یک درد مزمن سالها است گریبان گیلان را گرفته است در ایجاد این وضعیت نامیمون چقدر است ؟
واقعیتی که هر از چند گاه با ارائه آماری سرباز می کند این است که امروزه گیلان ما یکی از فقیر ترین و محرومترین استانهای کشور است که فقر و محرومیت نهادینه و ریشه دار ، در زیر بزک سبز آن پنهان مانده است .
قطعا می توان میان توان مدیریتی استانها با شاخص توسعه آنها رابطه مستقیم و معناداری پیدا کرد اما سوال اساسی اینجاست که نقش خود ما مردم گیلان در ایجاد این شرایط نامناسب مدیریتی و به طبع آن اثرات این ضعف در شرایط امروزه گیلان چقدر است ؟
برای یافتن پاسخ این سئوال کافی است فقط نگاهی به نوع انتخابهایمان فی المثل در دوره های مختلف شورا های شهر و یا حتی انتخابهای مجلس داشته باشیم و یا کنش و رفتارهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی خود را مرور کنیم تا متوجه شویم که در ایجاد این فقر ریشه دار و این عقب ماندگی مزمن نه تنها چندان بلکه بسیار مقصر بوده ایم ؟
من از مفصل این قصه مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .











