بررسی نفرات برتر کنکور در سه گروه آزمایشی تجربی، ریاضی و علوم انسانی طی سالهای گذشته نشان میدهد تعداد قابل توجهی از آنها ساکن شهرهایی هستند که قدرت سیاسی و اقتصادی دارند.
هر سال با اعلام نفرات برتر کنکور، هر شهر سهم خودش را برمیدارد، اما مانند همیشه این تهران است که سهم بیشتری دارد، اتفاقی که امسال هم تکرار شد، با توجه به نتایج اعلام شده از ۳۰ نفر برتر در سه گروه آزمایشی تجربی، ریاضی فیزیک و علوم انسانی ۱۱ نفر تهرانی هستند، یعنی چیزی حدود ۳۶.۶ درصد از نفرات برتر کنکور ۱۴۰۳ در تهران زندگی میکنند، این سهم برای مشهد و تبریز هر کدام ۳ نفر است و ۲ نفر از نفرات برتر کنکور امسال ساکن یزد هستند و یک نفر نیز در اصفهان زندگی می کند .
به طور کلی بررسی آماری نتایج کنکور در سالهای متمادی نشان می دهد که حدود ۳۱% نفرات برتر کنکور تهرانی ، ۶/۸ % مشهدی ، ۶% از تبریز ، ۱/۵ % یزدی و ۱/۵ % نیز از اصفهان هستند یعنی بیش از ۵۰% نفرات برتر کنکور در سالهای گذشته از این شهرها معرفی شده اند شهرهایی که سهم بیشتری از توزیع قدرت و ثروت داشته اند و جایگاه اقتصادی و سیاسی بهتری نسبت به سایر شهرها دارند و این بدان معنا ست که شهرهایی که بهره کمتری از تقسیم قدرت و ثروت داشته اند از قافله این رقابت جا مانده اند و فقط هر از چند سال با ظهور تک ستاره ای نامی از آنها شنیده می شود .
آیینه تمام نمای کنکور نمونه ای روشن و واضح از نقش ثروت و امکانات در توسعه و پیشرفت و شکوفایی است به جرات می توان گفت همانگونه که دانش آموزان این شهرها در سایه ثروت و قدرت و امکانات در اختیار ، گوی سبقت را از انبوه دانش آموزان سایر نقاط کشور ربوده اند در سایر موارد و شئون زیست اجتماعی نیز این حقیقت تلخ ساری و جاری است اینکه چگونه توزیع نا عادلانه ثروت و امکانات و تمرکز این موارد در چند نقطه محدود مانع توسعه و پیشرفت و شکوفایی فردی و اجتماعی در اغلب نقاط کشور گردیده است
بی شک امروزه هر یک از ساکنان شهرهای دور و نزدیک که بهره کافی و عادلانه از توزیع ثروت و امکانات نبرده اند طعم تلخ عدم توسعه و شکوفایی فردی و اجتماعی را با تمام وجود خود حس می کنند .
طعم تلخی که می تواند تلخی ها و تلخ کامی های بیشتری را به بار بیاورد و دقیقا به همین دلیل است که باید توزیع عادلانه ثروت و امکانات به عنوان یک اولویت اساسی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد چرا که امروزه توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات به حدی رسیده است که به جرات می توان از آن به عنوان ظلم و اجحافی بزرگ در حق اکثریت مردم نام برد ضرورتی مهم که دهه های بسیاری است شعار آن شنیده می شود اما در عمل کمتر شاهد بروز و ظهور آن بوده ایم .








