استان گیلان با برخورداری از طبیعتی سرسبز، تنوع اقلیمی، فرهنگ غنی و مردمانی مهماننواز، از مهمترین قطبهای گردشگری کشور به شمار میرود. در سالهای اخیر، توجه به گردشگری روستایی در این استان به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر برای ایجاد اشتغال پایدار و جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها مطرح شده است. بسیاری از روستاهای گیلان، از مناطق کوهپایهای تا روستاهای ساحلی، از ظرفیتهای قابل توجهی در زمینه جذب گردشگر برخوردارند؛ اما میزان بهرهبرداری از این ظرفیتها هنوز متناسب با توان واقعی منطقه نیست.
گردشگری روستایی به دلیل اتکای مستقیم به منابع محلی و نقشآفرینی جامعه روستایی، میتواند از مهمترین ابزارهای توسعه پایدار باشد. ایجاد اقامتگاههای بومگردی، ارائه غذاهای محلی، فروش صنایعدستی و محصولات بومی، و راهنمایی گردشگران از سوی جوانان روستا، نمونههایی از مشاغلی است که با کمترین سرمایهگذاری و بیشترین بهرهوری شکل میگیرد. تجربه چند سال اخیر در گیلان نشان داده است که با توسعه این فعالیتها، بسیاری از خانوارهای روستایی توانستهاند منبع درآمدی مستمر و مستقل از کشاورزی برای خود فراهم کنند. به عنوان نمونه، راهاندازی یک اقامتگاه بومگردی در یک روستای توریستی نه تنها برای صاحب آن شغل ایجاد میکند، بلکه موجب رونق کار نانوا، راننده، هنرمند محلی و حتی کشاورز منطقه نیز میشود.
با این حال، پایداری این نوع اشتغال به معنای تداوم و توسعه آن در بلندمدت، نیازمند سیاستگذاری دقیق و حمایتهای چندجانبه است. یکی از چالشهای اصلی گردشگری روستایی در گیلان، فصلی بودن تقاضاست. در ماههای خاص سال، حجم ورود گردشگران بسیار بالا و در فصول دیگر تقریباً متوقف میشود. این نوسان باعث میشود که شغلهای مرتبط با گردشگری برای بسیاری از افراد به منبع درآمد دائمی تبدیل نشود. از سوی دیگر، ضعف زیرساختهایی چون راههای دسترسی، سیستم حملونقل عمومی و خدمات بهداشتی، مانعی جدی در مسیر گسترش گردشگری در برخی روستاهاست.
موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، نبود آموزش کافی برای فعالان بومی است. بسیاری از صاحبان اقامتگاهها یا ارائهدهندگان خدمات گردشگری بدون آشنایی با اصول مهمانداری، بازاریابی یا استانداردهای بهداشت فعالیت میکنند و همین امر گاهی مانع تکرار سفر گردشگران میشود. در کنار این، توسعه ناهماهنگ گردشگری در برخی مناطق، بهویژه در سواحل یا مناطق جنگلی، فشار محیطزیستی زیادی به منابع طبیعی وارد کرده است. تداوم این روند میتواند نهتنها محیط زیست را تخریب کند، بلکه چهره فرهنگی و سنتی روستاها را نیز دگرگون سازد.
در چنین شرایطی، ضروری است که توسعه گردشگری روستایی در گیلان با نگاه جامع و مبتنی بر اصول پایداری دنبال شود. حمایت از آموزشهای حرفهای برای روستاییان، ارائه تسهیلات کمبهره برای ایجاد زیرساختهای گردشگری، طراحی طرحهای محلی با مشارکت شوراهای روستا و نظارت دقیق بر حفظ محیطزیست میتواند زمینه را برای اشتغال پایدار و توسعه متوازن فراهم آورد. همچنین تنوعبخشی به فعالیتهای گردشگری، مانند گردشگری کشاورزی، فرهنگی یا سلامتمحور، میتواند به کاهش فصلی بودن درآمدها و افزایش تابآوری اقتصادی جوامع محلی کمک کند.
واقعیت این است که گیلان با وجود همه ظرفیتهای طبیعی و فرهنگیاش، هنوز در آغاز راه تبدیل گردشگری روستایی به موتور محرک اشتغال پایدار قرار دارد. اگر سیاستگذاران محلی و ملی بتوانند میان حفظ محیطزیست، منافع اقتصادی و اصالت فرهنگی روستاها توازن ایجاد کنند، گردشگری روستایی میتواند به مدلی موفق از توسعه بومی در کشور تبدیل شود؛ مدلی که نهتنها به رونق اقتصادی مناطق کمتر برخوردار کمک میکند، بلکه فرهنگ و هویت گیلانی را نیز زنده و پویا نگاه میدارد.








